حریم مان



گذاشتم مدتی از فوت علی انصاریان بگذره و بعد این رو بنویسم.

من نه فوتبالی بودم نه یه دونه از فیلم یا سریال هاش رو دیده بودم.

ولی اون فصل شام ایرانی رو دیدم.

اون موقع که قسمت علی انصاریان رو میدیدم واقن برام دوران خیلی خیلی سختی بود و فقط شوخی های علی انصاریان و بقیه افراد اون تیم بود که باعث میشد من از مشکلاتم دور بشم و از ته دلم بخندم و مشکلمو فراموش کنم.

همیشه آدمایی مثل علی انصاریان رو از ته قلبم دوست داشتم و خودم هم مثل اینجور آدما همیشه سعی کردم همه جا بخندم و سعی کنم به خودم و اطرافیانم خوش بگذره.

اما حالا امشب که همرفیق رو دیدم فهمیدم که مرگ چقدر میتونه به آدم نزدیک باشه و حتی بی رحم نسبت به خنده های تو.

بار ها دیده بودم که آدما نون دلشون رو میخورن و با رفتن علی انصاریان این برام ثابت شد.

اینطوری که علی انقد دل بزرگی داشت که به تک تک آرزوهاش رسید و حتی رفتنش هم تو ذهن ها موندگار شد.

روحش شاد و یادش گرامی.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

جاذبه های گردشگری شهر تبریز آموزش های کامپیوتری کسب بیت کوین رایگان باسایت freebitco نسرین حیدری صنایع برودتی و حرارتی نوری خانه قبرس Communicational Technologies طراحی سایت برتر - طراح اول هادی امیری فلاح | مولف، مدرس و ‌مشاور ارشد 回眸只一瞬身影已远行